سیروس پرهام، محقق و پژوهشگر هنرهای صناعی در بخش اول این نشست، دوران صفوی را عصر زرین فرشبافی اصفهان نامید و گفت:«در طول تاریخ چند هزار ساله فرش بافی ایران، سه دوره شکوفایی یا به تعبیر دیگر عصر زرین وجود داشته که دو دوره آن متعلق به روزگار صفوی است».
او در مورد دورههای زرین فرشبافی افزود: «دوره اول به زمان ساسانیان بازمیگردد که البته مستند به متون تاریخی است. دوره بعدی از زمان شاه اسماعیل آغاز و پس از حدود نیم قرن، در اواخر پادشاهی شاه طهماسب اول دچار رکود میشود.
دوره آخر، از اوایل سال 1000 هجری با تلاش شاه عباس صفوی و با مرکزیت اصفهان شکوفا میشود و پس از حدود یک قرن رفتهرفته از رونق میافتد».او در ادامه آثار به جای مانده از این دوره را 400 قالی و گلیم برشمرد و به ویژگی فرشهای دوران صفوی اشاره کرد: «ویژگی بارز فرشهای عصر شاهعباس چندین نمونه متعالی و چه بسا بیمانند است که به فرمان شاه در کارگاههای سلطنتی بافته شده و علاوه بر آنکه کتیبه برخی نام یا سجع او را بر خود دارد، تاریخ اهدای آنها به دربارهای خارجی نیز درج شده است».
فضلالله حشمتی رضوی، محقق فرش و هنرهای صناعی هم که با موضوع «خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش» سخن گفت، ایجاد کارگاههای بزرگ بافندگی را در تحول فرشهای دوره صفوی مؤثر ارزیابی کرد: «رویکرد مکتب اصفهان در قالیبافی ایران با ایجاد کارگاههای بافندگی بزرگ و متمرکز مواجه بود که به موجب آن، دگرگونیهای کمی و کیفی به همراه داشت. این دگرگونی علاوه بر اینکه در شکل، اندازه و ظاهر فرشها تأثیر گذاشت، تغییراتی در مواد و مصالح فرش هم ایجاد کرد».
طبقه بندی فرش ها
این محقق همچنین در مورد طبقهبندی فرشهای دوره صفویه گفت: «شناخت فرشهای نفیس تأثیر پذیرفته از مکتب اصفهان به ویژه آنها که در اصفهان بافته شده است، مستلزم نوعی گروه و طبقهبندی است. انتخاب ترتیب تاریخی در داخل یک منطقه جغرافیایی، بهترین نوع روش طبقهبندی است، ولی چون فرشهایی که دارای کتیبه تاریخی هستند، بسیار اندکاند و از طرفی چون محل بافت برخی از بافتهها، در ابهام است روش طبقهبندی به صورت دیگری انجام شده است».
حسین یاوری، استاد دانشگاه نیز در بخشی از این نشست با اشاره به این مطلب که زیباترین قالیهای ایران در زمان شاه طهماسب و در دوره شاه عباس، بافته شده است به ذکر دلایل شکوفایی قالی و فرش در دوران صفویه پرداخت: «یکی از عواملی که در فرشهای این دوه تأثیر گذاشته، استفاده از مواد اولیه و پشم مناسب بوده است. پشم گوسفندان حوالی استان کرمانشاه برای بافت قالی، انتخاب میشد و بر همین اساس، پرورش گوسفندان در مناطق مذکور برای تولید پشم مورد نیاز در تولید انواع قالی، تداوم یافت».
او عامل دیگر را ایجاد کارگاههای تخصصی در زمینه رنگرزی خامه و ابریشم با مواد طبیعی دانست که به دلیل سفارشهای انبوه در داخل و خارج از کشور به مرور بزرگ و متمرکز شدند.یاوری اما طرحهای مناسب را از دیگر دلایل رونق و رواج قالیهای دوره صفوی برشمرد: «رونق و رواج طراحی قالی و تولید قالی براساس نقشه و بر مبنای طرحی از پیش اندیشیده شده و مشخص مانند ترنجدار، گلدانی، درخت و بته، گلدانی هراتی، سجادهای و لهستانی با نگاره، رنگ زیبایی و ویژگی خاصی به قالیهای این دوره داده است».
فرشید پوریا، کارشناس فرش نیز در پایان این نشست با اشاره به گل شاهعباسی در طرحهای دوران عباسی، این طرح را برگرفته از دورههای قبل از صفوی قلمداد کرد: «گل شاهعباسی که با توجه به نامش، استنباط میشود در دوران صفویه و شاه عباس به وجود آمده است، ریشه در گذشته دارد. این گل در دورههای قبل از صفویه مانند تیموریان در فرشها و طرحها استفاده میشده است و در دوران مغول نیز گل شاهعباسی با همان اجزا یعنی آیینه گل، ته غنچه و گلبرگها کاربرد داشته است».
او در بخش دیگری از سخنانش به گلهای حجاری شده در تخت جمشید و شباهت آنها با گل شاهعباسی اشاره کرد: «گلی که در دوره هخامنشی در دست داریوش ترسیم شده، به اعتقاد برخی گل شاهعباسی است، اما این گل نیلوفر آبی است و اگر آن را از نزدیک ببینیم، متوجه میشویم که اجزای آن شباهتی به گل شاه عباسی ندارد.
البته در بررسی گلهای تخت جمشید به گلهای دیگری میرسیم که از نظر اجزا مانند شاهعباسی است».او در توضیح این مطلب گفت: «گلبرگها، تهغنچهها و بخش میانی این گلها مانند گل شاهعباسی در مسجد کبود است. همچنین گل دیگری نیز با ساقه بلند وجود دارد که شبیه گل عباسی است و هرچه این گل در طبقات بالاتر حجاریها پیش میرود، ساقه آن کوتاه میشود».
او سپس در توضیح گلهای متفاوت و هماهنگی آنها با یکدیگر گفت: «این دو گل که شبیه گل عباسی هستند، به صورت همزمان با گل نیلوفر آبی توسط داریوش ساخته شده و به همین دلیل نمیتوانیم بگوییم، آنها نوع پیشرفته گل نیلوفر آبی بوده است».
در مکتب اصفهان فرش های زربفت اصفهان و کاشان نمود بسیار دارند و بزرگترین فرش بافته شده دوره شاهعباسی که به نجف اشرف برده شده همیشه در پژوهشهای داخل و خارج از کشور مورد توجه قرار میگیرند.
فرشهای ایران از زمان هخامنشیان دارای طرح بوده و همیشه سفارشدهندگان فرش بیشتر خواهان فرش ایران بودند».بهمن فیزابی، سخنران بعدی این همایش بود. او به وجود نقاشخانهها در کنار کارگاههای فرشبافی اشاره کرد.
زمان شاهعباس سه عنوان یک مکتب مستقل شناخته شده تمام ساز وکارهای طراحی شده در این نقاشخانهها به چشم میخورد.وی افزود: «اتفاق مهم این دوران تعامل پویا بین عوامل دستاندرکار طراحی هنرهای صناعی با فرش بود؛ کتب شیخ لطفالله، الهامبخش طراحان قالی بود. نقوش مربوط به کاشیها، مسجد امام و مسجد شاه در نقوش فرشها دیده میشدند و در این دوران ترکیببندی نقوش فرشها شکل منظمی پیدا کرده بودند.
شاگردان رضا عباسی هر چند که کار استاد خود را اقتباس میکردند، تحول عظیمی در نقوش پدید آورده و با اینکه دولت مرکزی روزهای زوال خود را طی میکرد مکتب اصفهان اثرش را با گل عباسی نقوش فرشها نشان داد. نقوش به یادگار گذاشته شده از زمانهای قدیم الهامبخش هنرمندانی بود که هنر فرش را به اوج رسانده و ابنیه تاریخی مزین به کاشیهای زیبا الهامدهنده دوره طراحان فرش بود».
سخنران بعدی مهرانگیز مظاهری، استاد دانشگاه، فرشهای بافته شده در کرمان را زیباترین فرشها در دوران شاهعباس میداند و میگوید: «در آن زمان بیشتر فرشهای ایران به هندوستان صادر شد و نقش جیحون نشان از فرش ایرانی بافته شده در کرمان بود».نقش ساقی برجستهترین نقش در فرشهای کرمان بود که ساختار فرش کرمان را تشکیل میدهد. استفاده از منبت و صنایع دستی در طرحهای فرش کرمان نمود دارد و فرشهای کرمان نسبت به فرشهای دیگر شهرها، طول بیشتری داشته است.
خوشنویسی زبان همدلی
استاد صحافی مقدم در نخستین نشست همایش خوشنویسی مکتب اصفهان درباره «نقش هنر خوشنویسی در تقابل فرهنگها و بار زیباییشناسی» گفت: «آگاهی و تقوا شرط نخستین هر حرکت در عرصه هنر است و خوشنویسی، زبان همدلی برای پیوند همه انسانهای روی زمین است. رسالت هنر خوشنویسی پروردن زیباییها و زدودن زشتیهاست».
در این نشست همچنین استاد غلامحسین امیرخانی -دبیر علمی همایش خوشنویسی مکتب اصفهان- در ابتدا به ارائه گزارشی درباره این گردهمایی پرداخت و گفت: «گردهمایی بینالمللی مکتب اصفهان که از حدود 2سال پیش طراحی شده بود، برای ایجاد فرصت بازنگری و بازاندیشی برگزار شد. متاسفانه هنر خوشنویسی تاکنون چندان بازشناخته نشده و هدف از برپایی این همایش، شناساندن این هنر به عرصه جهانیان است».او در ادامه گفت: «محور اصلی این هماندیشی در عرصه خوشنویسی، شخصیت میرعماد معرفی شده است و میراث اصیل این هنر، به نوعی با مکتب اصفهان ارتباط پیدا میکند».
در ادامه استاد یدالله کابلی ضمن ارائه مقالهای با عنوان «سیر تحول هنر شکستهنویسی در مکتب درویش عبدالمجید طالقانی»گفت: هنر خوشنویسی که نقش ارزشمندی در توسعه و تحکیم مواریث فرهنگی این مرز و بوم داشته است، در میان هنرهای تجسمی از آن به عنوان هنر قدسی یاد میشود. خط شکسته آخرین دستاورد هنرمندان خوشذوق ایرانی است که در نیمه دوم قرن یازدهم به وجود آمد ولی تکامل آن توسط نابغه بیبدیلی به نام درویش عبدالمجید طالقانی در نیمه دوم قرن دوازدهم صورت پذیرفت».
در نشست دوم این همایش مهناز شایستهفر به ارائه سخنرانی خود درباره «مضامین شیعی در کتیبههای معماری اصفهان» پرداخت و ضمن توضیح روی نمونه تصاویری از مساجد جامع اصفهان گفت: «اصفهان به عنوان یکی از شهرهای ایران در دوره صفویه به دلیل موقعیت ویژهاش رونق خاصی در معماری یافت. از ویژگیهای بنیادین معماری دوران صفویه توجه و تاکید بر عنصر تزیین است که کتیبهها مهمترین شاخصه تزیین در معماری صفوی است».
در ادامه، امیر عاملی -شاعر خوشنویس- به توضیح کوتاهی درباره زیباییشناسی و سبکشناسی خوشنویسی در مکتب اصفهان پرداخت و گفت: «زیباییشناسی در سبک که در دوره صفویه طرز نامیده میشود براساس استعدادهای مناسب زمان پدید آمد. میرعماد کسی بود که توسط بسیاری از بزرگان قبل از خودش تثبیت شد و مورد توجه استعدادها قرار گرفت. میرعماد به مدت 400سال شیوه و اسلوبی را پیریزی کرد که بسیاری از خوشنویسان پس از خودش را تحت تاثیر قرار داد».
دگردیسی هنر در اصفهان
سخنران افتتاحیه نخستین روز این نشست، دکتر نوشیندخت نفیسی بود که در این جلسه ضمن اعلام این مطلب، از اصفهان به عنوان یک شهر تاریخی نام برد و اظهار داشت: «اصفهان در ابتدا با نام «جی» شناخته میشد. با حضور شاه عباس در آغاز هزاره دوم صفوی در اصفهان، این پایتخت جهانشمول باعث دگردیسی هنر شد».
محمدحسن حلیمی از دیگر سخنرانان این جلسه بود که درباره «بیان نوین در طراحی چهلستون» به سخنرانی پرداخت. وی درباره اولین چیزی که توجهش را هنگام عکاسی از چهلستون جلب کرده است، گفت: « حین نورپردازی برای عکسگرفتن از چهلستون، متوجه شدم کسانی که بدون نورپردازی چهلستون را میبینند، کمتر توان تشخیص دقیق رنگها را دارند».
خانم «گروبر» از آمریکا از دیگر سخنرانان این مراسم بود. وی درباره تصاویر معراج پیامبر از شاهاسماعیل صفوی تا شاهطهماسب، به ارائه مقاله به زبان انگلیسی پرداخت.در بخش دوم اولین روز گردهمایی مکتب اصفهان که ریاست آن را عبادالله بهاری بر عهده داشت، «فرانسیس ریچارد» از فرانسه و «ایوان سزانتو» از مجارستان با موضوع «دیوارنگاری چهلستون» به سخنرانی پرداختند.پریسا شادقزوینی دیگر سخنران بخش دوم هم موضوع سخنان خود را به «تغییر شیوه نگارگری در دوره شاه عباس، انحطاط یا نوآوری» اختصاص داد.وی مهاجرت ارامنه به اصفهان را یکی از دلایل تاثیر شگرف بر نگارگری اصفهان دانست.
این کارشناس تغییر رفتارها در زمان شاه عباس را به عنوان عوامل موثر بر رویکرد مردم به مضامین واقعگرا ارزیابی کرد.